نوشته شده توسط : خادم سایبری

یکی از فرماندهان لشگر 25 کربلا نقل می کند که:
در عملیات فتح المبین، به دلیل وسعت زیاد عملیات و پیش روی لحظه به لحظه رزمندگان در عمق موانع نیروهای عراقی، احتمال می رفت که عده ای در دام عراقی ها گیر بیفتند،یکی از این موارد ، نوجوانی بسیجی بود که با صدای آرام اینگونه از پشت بیسیـــم تعریف می کرد:
- عراقی ها دارند به بعضی از بچه ها تیر خلاص می زنند و دارن به من نزدیک میشن!
-حالا چیکار می کنی؟!
یه نارنجک دارم، حاجی سلام ما را به امام برسان، امام را تنها نگذارید.
- (با صدای بغض آلود ، جوابش را دادیم) چیکار می خوای بکنی.
حاجی شرمنده، دیگه نمتونم صحبت کنم ، خیلی نزدیک شدن، سلامتون به دوستان شهیدتان می رسانم.
مکالمه قطع شد...
روز بعد بچه ها به همان منطقه که گِراش داده بود رفتند ، به چند تا پیکر رسیدند که تیر خلاص خورده بودندو در کنارشان جسد متلاشی شده ای بود که جنازه چند عراقی هم کنارش افتاده بود،معلوم بود با نارنجک خود و عراقی ها را متلاشی کرده بود.
هیچ چیزی برای شناسائی او پیدا نکردیم، روی کفنش نوشتیم:

شهید گمنام، فرزند روح الله...

شهید گمنام، فرزند روح الله...

پ,ن: آره عزیزان این ها رفتند تا حق مردم کشور ما خورده نشه نه اینکه خودمون با دست خودمون با راه انداختن متینگ های میلیاردی حق فقرا رو بخوریم...



:: موضوعات مرتبط: شهدا، ، چاپ این صفحه
تاریخ انتشار : چهار شنبه 10 تير 1394 |
نوشته شده توسط : خادم سایبری

از وقتی اسمشان در همه جا پیچید خیلی چیز ها را بهم ریختند. کلا کارغواص ها خرابکاریست. آن ها حتی نظم طبیعت راهم بهم ریخته اند. شاید بپرسید چرا؟ در جواب خواهم گفت در همه جای دنیا غواص ها برای پیدا کردن مروارید به اعماق اقیانوس می روند اما اینجا 175 نفرشان خود مرواریدی شدند در صدف خاک.

175 شهید غواص

و حال پس از مدت ها خداوند مروارید های خود را همچون درهای گران بها از دل صدف خاک بیرون می آورد و تاتشعشع نورانیشان خورشید را خجل کند و پزشان را به ملائک درگاهش بدهد.

و شکستند خط شکنان کربلا روزه بغض واژه ها را و آب جاری چشمه اشک را با دستانی بسته هدیه آوردند مانندسقای کربلا...

برای دریافت فایل با کیفیت پوستر به ادامه مطلب مراجعه نمایید..



:: موضوعات مرتبط: شهدا، ، چاپ این صفحه
تاریخ انتشار : شنبه 30 خرداد 1394 |
نوشته شده توسط : خادم سایبری

کته : این مطلب به هیچ‌وجه قصد تبلیغ ظاهر غربی مخصوصاً کراوات را ندارد بلکه تلنگریست به آنانی که بجای باطن افراد از روی ظاهر افراد قضاوت می کنند.

وقتی که ده نمکی اولین قسمت اخراجی ها رو ساخت خیلی ها دادشون در اومد که آقا مگه همچین رزمنده هایی تو جبهه و جنگ داشتیم؟ چرا دارین ایجوری برا مردم وانمود می کنین؟ اینا اشتباهه. درصورتی که واقعاًشهدای ما از کره مریخ نیومده بودند و از بین همین مردم رفتند و شهید شدند.

خیلی از شهدا اصلاً ظاهرشون به شهدا نمی خورد اما باطنشون به پاکی انسان های آزاده ای بود که پشت چهره ای متفاوت یا حتی پوششی غربی جا خوش کرده بود و خیلی ها شاید با حضور اون ها در جبهه ها مخالفت می کردند اما اومدند و رفتند و آسمانی شدند تا به همه ما بگن رنگ خدایی داشتن به چهره و پوشش نیست.

شاید الآن بعضی ها بگن دهه اگه اینجوری باشه یه خانمی با ظاهر و پوشش بد بیاد بیرون بعد بگه مهم باطنه، خیر منظور من این نیست چراکه هر آدم عاقل و بالغی می دونه فردی که ظاهر و پوشش تحریک کننده داره نمیتونه باطن کاملاً پاکی داشته باشه.

شهدایی که اشتباهی شهید شدند

اما خیلی از شهدایی که شهید شدند ریش هاشون رو تیغ می زدند یا کراوات می زدند یا... که اگه امروز بودند به حساب بعضی ها اصلاً نباید شهید می شدند و خودمونی بگم اگه روش رو داشته باشن می گن اینا اشتباهی شهید شدند.

شهدایی که اشتباهی شهید شدند

مطمئناً بعضی ها الآن با خودشون می گن شهدایی که کراوات زدند بخاطر شغلشون بوده و قبل از انقلاب باید اینکارو می کردند اما اگه اینجوری باشه چرا شهید چمران اینکارو نکرد؟ یعنی باید بگیم شهدایی که کراواتی بودندبخاطر شغلشون دوتا اشتباه کردند؟ هم کار برای نظام طاغوت و هم زدند کراوات که پوشش غربی هست؟ این دید اشتباهی هست که بسیاری از بچه حزب الهی ها به اون دچار شدن و مدام میگن هدف نمیتونه وسیله رو توجیه کنه که باور دارم خودشونم معنی این جمله رو نمیدونند.

بله دوستان زمانه ما پر شده از حاجی گرینف هایی که مسعود ده نمکی به خوبی اون هارو به تصویر کشید. آدم هایی که مدام داد می زنند جنگ جنگ تا پیروزی صدام بزن جای دیروزی و بعد با گذاشتن ریش و یقه بسته و تسبیحمدام از کار این و اون ایراد می گیرند، بدون اینکه یه کار درست فرهنگی و ارزشی انجام بدن و برعکس باعث دوری خیلی ها از دین و ارزش ها می شن.

اگر این افراد در اون دوران می تونستند جلوی افرادی مثل شهید طیب حاج رضایی و شهید شاهرخ ضرغام(شاهرخ سیبیل) رو می گرفتند و نمی گذاشتند در مسیر اسلام قدمی بردارند چراکه این دو از لوطی های معروفی بودند که ظاهرشون به بچه مذهبی ها نمی خورد اما مانند حر به صف مردان خدا پیوستند و آسمانی شدند...

متأسفانه همین دید باعث شد تا شهید آوینی بخاطر به تصویر کشیدن یک جوان لبنانی با تیپ متفاوت که سربند الله اکبر به سر داشت از سوی همین حاجی گرینف ها ممنوع التصویر بشه. درواقع آوینی میخواست بگه اسلام در قلب هر کسی نفوذ میکنه حتی اگه اون فرد ظاهرش با یک فرد مسلمان فرق داشته باشه و نباید از رویظاهر افراد تصمیم گرفت.

حداد عادل با کراوات

اگه به گفته اینجور افراد باشه الآن غلامعلی حداد عادل نباید فامیل رهبر معظم انقلاب می شد چون اونم یک زمانی کراواتی بود وچون ظاهر غربی داشته و مروج ظاهر غربی بوده نمیتونه فردی باشه که در جهت انقلاب وارزش های اون قدم برداره.

شک ندارم اگر یک نفر با ریش و یقه بسته بدون عمل و یک نفر با ظاهری متفاوت اما با عمل رو نزد رهبر انقلاب ببرند،رهبر عزیزمون اون فردی که ظاهر متفاوت داره اما کار انجام میده رو انتخاب میکه چون ایشون بارها تذکر دادند از روی ظاهر قضاوت نکنید درست مثل تذکرشون در خراسان شمالی.

به امید روزی که همه ما به باطن افراد توجه کنیم نه به ظاهر افراد...

پ,ن : دوستی دارم که فعالیت قرآنی داره و به جرأت می تونم بگم خیلی هارو قرآنی کرده اما چون آستین کوتاه می پوشه بعضی ها بهش ایراد گرفتند و ایشون رو ضد دین و ضد ارزشی می دونند. افرادی که شاید به یک نفر هم قرآن یاد نداده باشند...



:: موضوعات مرتبط: شهدا، امام خامنه ای، ، چاپ این صفحه
تاریخ انتشار : شنبه 23 خرداد 1394 |
نوشته شده توسط : خادم سایبری

with Takfiri groups in AleppoSyria. This is his last image taken when was being interred.
photographer: Reza Vahmi ,( International editor from the French Supreme University of Arts in the Middle East )
Notes:
Muslims have undertaken to fight with Takfiri groups aimed at defending the Islam religion and their religious, sacred places. Islamic Republic of Iran plays a large-scale role in the developments and security issues of the Middle East by its direct presence at Iraq and Syria, having the Major General Ghasem Soleymani as its noted commander and director. In these battles, a huge number of Iranian commanders and Revolutionary Guard militants have been martyred, about whom no accurate official statistics is available.

Shahid Seyed Ehsan Haji Hatmloo 

شهید سید احسان حاجی حتم لو٫ یک رزمنده از سپاه ایران است که در شهر حلب سوریه و در مبارزه با گروه های تکفیری به شهادت رسیده است. این آخرین تصویر از او در زمان خاکسپاری اش است.
عکاس: رضا وهمی؛ ادیتور رسمی دانشگاه عالی هنر فرانسه در خاورمیانه

توضیح:
مسلمانان برای دفاع از دین اسلام و دفاع از اماکن مذهبی و مقدس خود به نبرد با تکفیری ها برخواسته اند. جمهوری اسلامی ایران با حضور مستقیم در خاک عراق و سوریه و با هدایت فرمانده ی سرشناس خود سردار قاسم سلیمانی بیشترین نقش را در تحولات و امنیت منطقه خاورمیانه دارد. در این مبارزات تعداد زیادی از پاسداران و فرماندهان ایرانی تا کنون شهید شده اند. ولی آمار دقیقی از تعداد آنها به صورت رسمی منتشر نشده است.

این عکس از مجموعه ی جهانی بدون مرز، در سازمان ملل، سازمان یونسکو و دانشگاه عالی هنر فرانسه با کد Reg.N.8356.201RezaVahmi-2015,ir32146 به ثبت جهانی رسیده است.

پ,ن: با توجه به موقعیت پیش آمده و کسب تایید از نهادهای معتبر حقوق بشر در سطح دنیا، فرصت بسیار مناسبی برای بازتاب تبلیغاتی از روحیه ی ولایتمداری، جهاد، مقاومت و شهادت طلبی جوانان ایرانی در دفاع از دین مبین اسلام و در دفاع از ارزشها و مقدسات به وجود آمده است.
لذا پیشنهاد میگردد نسبت به انتشار گسترده ی این تصویر همراه با توضیحات کامل به هر دو زبان فارسی و انگلیسی در سطح گسترده و در حد توان ، نهایت همکاری و پیگیری را داشته باشید. لطفا از انتشار لوگو و امضا بر روی عکس فوق خودداری نمایید.



:: موضوعات مرتبط: شهدا، ، چاپ این صفحه
تاریخ انتشار : جمعه 15 اسفند 1393 |
نوشته شده توسط : خادم سایبری

می خواستم از جوونیم گلایه کنم. جوونی که نمیدونم بر باد رفت یا باد بر اون رفت. وقتی بر می گردم می بینم یهزمانی یه جایی یه عده جوون برا اینکه ما ها امروز باشیم و جوانی کنیم جوونیشون رو دادن و رفتن و خودشون روفدا کردن به خودم حق میدم از جوانیم گلایه کنم. 

روز جوان رو باید به مادری تبریک گفت که هنوزم که هنوزه در حسرت برگشتن چندتا تیکه استخون جوونش هست، تا که شب جمعه بره سرخاکش یه دل سیر اشک بریزه.

روز جوان رو باید به مادری تبریک گفت که هنوزم که هنوزه در حسرت گرفتن عروسی براجوونی هست  که در راه خدا داد و ازون جوون فقط چندتا تیکه استخون براش آوردن.

روز جوان رو باید به پدری تبریک گفت که عصای دست پیریش رو برا خم نکردن غرور من و شما داد ولی براش فقط یه پلاک آوردن و گفتن یادگاری جوونت.

روز جوان رو باید به همسری تبریک گفت که هنوز چشمش به دره تا شوهرش که در جوانی رفت تا کسی دست درازی به ناموس مردم نکنه یه روزی برگرده اما حتی یه استخونش هم کسی پیدا نکرده.

روز جوان رو باید به جوانی تبریک گفت که بخاطر غیرتش، ساپورت تنگ غواصی رو به تن کرد و به دل اروندخروشان زد و دیگه بر نگشت تا من و تو یادمون بمونه غیرت یعنی چی.

جوانی رفت تا امروز ما جوانی کنیم...

روز جوان رو باید به جوانی تبریک گفت که از دانشگاه علم انتقالی گرفت و رفت به دانشگاه عشق تا که فارغ التحصیل بهشت شد مدرک شهادت بهش دادند.

روز جوان رو باید به جوانی تبریک گفت که عاشق ورزش و فوتبال بود اما برا اینکه ما امروز به تفریح و ورزشمونبرسیم پاهاش رو توی میدون مین جا گذاشت.

روز جوان رو باید به جوانی تبریک گفت که در اثر ترکش های خمپاره دوتا چشماش رو از دست داد تا امروز چشم دشمن به ناموس ما نیفته.

روز جوان رو باید به جوانی تبریک گفت که ماسکش رو وقتی شیمیایی زدن در آورد و داد به رفیقش تا رسم جوانمردی رو زنده نگه داره تا که امروز ما جوانمردانه رفتار کنیم و دست هم رو بگیریم.

روز جوان رو باید به جوونایی تبریک گفت که پشت ولی زمانشون رو خالی نکردن و تا آخرین قطره و آخرین نفس ایستادگی کردن تا ما امروز پشتیبان ولی فقیه زمانمون باشیم درست مثل حضرت علی اکبر(ع).

 پ,ن : میلاد حضرت علی اکبر (ع) و روز جوان رو تبریک می گم. بیایم به حق حضرت علی اکبر (ع) جوون خوبی برا امام زمانمون باشیم.

 



:: موضوعات مرتبط: شهدا، امام خامنه ای، ، چاپ این صفحه
تاریخ انتشار : پنج شنبه 22 خرداد 1393 |
نوشته شده توسط : خادم سایبری
تاریخ انتشار : شنبه 17 خرداد 1393 |
نوشته شده توسط : خادم سایبری

 

منبع : معبر سایبری ساوه

 

 



:: موضوعات مرتبط: شهدا، امام خامنه ای، ، چاپ این صفحه
تاریخ انتشار : شنبه 17 خرداد 1393 |
نوشته شده توسط : خادم سایبری

روزگار سختیست. بعضی از مردم برای بدست آوردن نان شبشان هم مشکل دارند. گرانی و شیب های تند کمر شکسته ملت را خورد کرده است. رئیس جمهور می گوید خزانه خالیست اما نمیدانیم پول چند میلیاردی تغییر دکوراسیون دفتر ریاست جمهوری از کجا آمده است. یک روز با سبد کالا غرور و عزت ملی را لگدمال می کنند و یک روز با جشن و رقص لزگی کاخ سعدآباد دل مردم را می شکنند.

و هر دم ازین باغ بری می رسد، تازه تر از تازه تری می رسد. اینبار جناب سخنگو می گوید : برگزاری جشن ومراسم در سالگرد انتخاب قاطعانه آقای روحانی توسط مردم، یک حق است و در جهت نشاط جامعه لازم است و دستگاه های اجرایی باید از این فرصت استفاده کنند.

مردم مانده اند جیب خالی خزانه را باور کنند یا ولخرجی های دولت از جیب بیت المال را. اما تنها باوری که مردم آنرا قبول دارند جیب خالی خودشان است و چشمان حسرت زده شان در مقابل سونامی واردات پروشه آقا زاده ها به کشور.

جشن سالگرد پیروزی دکتر روحانی

اما مردم دل رحمی داریم. حاضرند نان شبشان را به سختی بدست بیاورند اما همان نان را با همسایه تقسیمکنند. مردمی که بی تفاوت از کنار دخترک دست فروش کنار خیابان نمی گذرند و محض شاد کردن دلش هم که شده آدامسی می خرند تا لبخند را باهم تقسیم کنند.

رئیس جمهور محبوب ماهم با شادی موافقیم اما اینجا مردم دلشان برای هم می تپد نه برای جشن و پایکوبی. شادی و جشن و نشاط ما زمانیست که تمام ملت باهم شاد باشند.

جناب آقای روحانی رئیس جمهور منتخب و محترم ملت، از شما در خواست داریم تا برای شاد کردن دل ملت، دل ایتام و فقرا را بدست بیاورید. مردم از پول بیت المالی که صرف این راه می شود بسیار خوشحال می شوند تا به راه انداختن جشن و پایکوبی و رقص و برهنگی و ....

برای رسیدن این صدا به گوش رئیس جمهور تا می توانید بازنشر کنید

 



:: موضوعات مرتبط: شهدا، ، چاپ این صفحه
تاریخ انتشار : شنبه 10 خرداد 1393 |
نوشته شده توسط : خادم سایبری

این مطلب فقط یک انتقاد است

برای بنده هنوز درک اقدامات قرارگاه خاتم الاوصیاء بسیار دشوار است. شاید بیش از 20 بار از قرارگاه خاتم الاوصیاء با بنده تماس تلفنی داشتند و از بنده آمار و ارقام و شیوه فعالیت ها و .... را میخواستند.

و بار ها و بارها کاغذ بازی هایی انجام دادند که چه کارهایی انجام داده اید و چه می کنید و چیکار خواهید کرد و ...

حتی چندبار هم از طرف قرار گاه خاتم الاوصیا استان گلستان بنده را دعوت کردند که یکبار آن را پذیرفتم و رفتم و ای کاش نمی رفتم چرا که فهمیدم اصلاً هیچ کاری با کار های فرهنگی ندارند و فقط در پی گزارش و  آمار دادن هستند و بس.

شما فکرش را بکنید شخصی که مسئول بخش فضای مجازی استان ما بود فرق بین وب سایت و وبلاگ را نمی دانست.

باز هم گزارش و آمار دست پخت قرارگاه خاتم الاوصیاء

این دفعه هم متأسفانه قرارگاه خاتم الاوصیاء استان گلستان اقدام به دعوت از حاج حسین یکتا کردند و اولین اجلاسیه فعالان فرهنگی استان گلستان تحت عنوان " اصحاب عشق " را برگزار نمودند.

اما در این جلسه از افرادی دعوت شده بود که فقط از فرهنگ گذاشتن محاسن را بلد بودند. و جای خالی فعالان سایبری و افسران واقعی جنگ نرم کاملاً دیده می شد.

و همین عامل بخوبی نشان می دهد که این مراسم هم فقط و فقط برای آن برگزار شده بود که بگویند ما فلانی را آوردیم و این تعداد شرکت کردند. نه بار مثبتی نه کار مثبتی نه اقدام مثبتی نه آینده مثبتی نه ....

به دوستانم در قرارگاه خاتم الاوصیاء می گویم با این حلوا حلوا ها دهان شیرین نمی شود. کار فرهنگی با آمار و ارقام هیچ بار مثبتی ندارد. صد رحمت به دشمن که برای انحراف ما دلسوزانه کار می کند.

بماند. قصد تخریب ندارم اما من دلم برای محاسن سفید رهبرم می سوزد و شما دلتان به حال آمار و ارقام....

 



:: موضوعات مرتبط: شهدا، ، چاپ این صفحه
تاریخ انتشار : شنبه 10 خرداد 1393 |
نوشته شده توسط : خادم سایبری

جذابیت برایم مهم بود. برای همین احساس می کردم با ساپورت هر روز جذاب‌ تر و خوشتیپ تر از قبل دیده می شوم. این را از نگاه های مردم می فهمیدم. برای همین هر روز ساپورت های چسبان تر و جذاب ‌تری به پا و هر روز نگاه افراد بیشتری را به خودم جذب می کردم.

گمانم این بود که مرتکب هیچ گناهی در دنیا نشده ام و از تمام دختران پاک ‌تر هستم. این خیال تمام عمر با من بود تا آنکه از این دنیا بار سفر بستم و در صحرای محشر و روزقیامت نامه اعمالم را به دست چپم دادند. خدای من چه می دیدیم. گناهانی که حتی یکبار مرتکب آن نشده بودم. گناه زنا و شهوت رانی و فساد و ... زبان به اعتراض گشودم که این چه عدالتی است؟ من حتی فکر یکی از این گناهان هم به افکارم خطور نکرده بود.

ساپورت یعنی ...

برای دریافت سایز اصلی بر روی عکس کلیک کنید

و خداوند عالم فرمودند مگر ما در سوره نور آیه 19 خطاب به شما نگفتیم که :

إِنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَهُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ.

کسانى که دوست دارند زشتی ها در میان مردم با ایمان شیوع یابد عذاب دردناکى براى آنها در دنیا و آخرت است، و خداوند مى‏داند و شما نمى‏دانید.

به فکر فرو رفتم و به روز هایی که با تکبر و غرور ساپورت به پا می کردم تا زیبا تر شوم و نگاه های مردم را بخودم جذب می کردم افتادم. تازه فهمیده بودم ساپورت یعنی چشم های هیز شمارا خریداریم...

پ,ن : این داستان ممکن است برای شما اتفاق بیفتد. مراقب به گناه انداختن دیگران باشید...

 



:: موضوعات مرتبط: شهدا، ، چاپ این صفحه
تاریخ انتشار : شنبه 10 خرداد 1393 |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 16 صفحه بعد