بی شک استاد شجریان را می توان به عنوان یکی از بهترین خوانندگان موسیقی سنتی ایران نام برد که بارها صدای وی را از رسانه ملی مخصوصاً در هنگام اذان مغرب ماه مبارک با نوای ربنایش شنیده ایم. ربنایی که بعد ازسال 88 و حمایت استاد شجریان از جریان فتنه و بازی کردن در زمین دشمن و به درخواست خودش پس از بارها توهین به ملت شریف ایران اسلامی دیگر از رسانه ملی پخش نشد.
حالا عده ای که در طول زندگی شان یک روز هم روزه نگرفته اند دلشان برای ربنای شجریان تنگ شده است و مدام از این دلتنگی حرف می زنند و بعضی ها هم به خاطر عدم پخش ربنای شجریان دیگر روزه نمی گیرند!!!
اما از آقای شجریان باید پرسید استاد گرامی آیا شما تابحال حتی برای یک مرتبه معنی ربنایی که خوانده اید رامطالعه کرده اید؟ همان ربنایی که در معنی آن می خوانیم : بارالها، دل های ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی و به ما از لطف خویش اجر کامل عطا فرما که همانا تویی بخشنده بی عوض و منت.
باتوجه به شواهد استاد شجریان حتی یک بار هم معنی ربنا را مطالعه نکرده اند وگرنه چرا در آغوش مجریان زننامحرم و بدنام شبکه های مبتذل خارج از کشور عکس یادگاری می گیرد و یا در شبکه ی های ضد دین مانند BBC که بارها بر علیه دین و قرآن و ائمه ما توطئه کرده اند حضور فعال دارد؟ آیا هدایتی که شما در ربنا خوانده اید آنان هستند؟
بی اعتنایی استاد شجریان به اسلام و قرآن را در این جمله ایشان می توانیم درک کنیم : «اینها هرگز با هنر کنار نمیآیند، هرگز و هرگز!!! همچنان که در طول 1400 سال با هنر کنار نیامدن، باز هم نخواهند آمد...»
نظر ناخدای انقلاب در خصوص ربنای استاد شجریان : آن «ربّنا» هایى که شجریان خوانده و در ماه رمضان قبل از اذان مغرب مىگذارند، یک کار هنرى است؛ یک کار حالى نیست؛ مناسب نیست که بعد از اذان، کسى بخواهد آنطور چیزى را بگذارد؛ نه، بعد از اذان، به نظرم مىرسد که همین صداى معمولىِ مسجدىِ ما بهتر و مناسبتر باشد.
پ,ن : وقتی کسی حرفی رو میزنه که خودش اون حرف رو قبول نداره در واقع دروغ گفته و طرف مقابل رو مسخره خودش کرده.
به قول گفتنی رطب خورده منع رطب نمیکند
باز هم "همه" آمدند. نه فقط محاسن داران و نه فقط چادری ها ... "بدحجابها" هم آمدند. سوسولهای ابرو برداشته هم آمدند .... فقیر و غنی، پیر و جوان، زنان با حجاب و بدحجاب، مردان تسبیح به دست و زنجیر طلا بر گردن، محاسن داران و ابرو برداشته ها ....
و اینست جاذبه خون شهیدی که خاک را خواهد شکست... و ظلمت را خواهد درید... و معبری از نور خواهد گشود... آری برای آن ها بدحجاب و باحجاب، سوسول و حزب الهی وجود ندارد. صید آن ها قلب های آدمیاناست.
همان جاذبه ای که هنوز هم عده ای با درک کمشان و با حماقتشان آن را ندیده اند و به جای جذب حداکثری، بخشی از مردم را از شهدا جدا شده تعریف می کنند!!!
شاید حال درک کنیم که چرا ما مدعیانِ صفِ اول بودیم و از آخر مجلس شهدا را چیدند ...
همه تا ابد بدانند شهدای عزیزمان مصادره پذیر نیستند. اینان ستارگان همیشگی هدایت و محور وحدت همه ایرانیانند نه مذهب نه ظاهر نه سیاست نه ... هیچ فاصله ای نمی تواند میدان مغناطیسی این جاذبه را سَدکند.
ناخدای انقلاب: ممکن است ظاهر زنندهای داشته باشد؛ داشته باشد. بعضی از همینهائی که در استقبالِ امروز بودند (استقبال از آقا در خراسان شمالی)، خانمهائی بودند که در عرف معمولی به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباختهی به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصی دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص اوظاهر است، نقصهای این حقیر باطن است...
«گفتا شیخا هر آنچه گوئی هستم / آیا تو چنان که مینمائی هستی؟».
بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی 1391/07/19
باتحریف از متن فیس : سید مجتبی تقوی
بله درست متوجه شدین جملهی تیتر اشتباهه و اصلش اینه که امام خمینی (ره) فرمودند من یک تار موی این کوخ نشینان را به همه کاخ نشینان عالم نمیدهم ولی انگار تولیت حرم مطهر و موسسه تنظیم و نشر آثار امام راحل این جمله رو برای خودشون اینجوری ترجمه کردهاند که من یک تار موی این کاخ نشینان را به همه کوخ نشینان عالم نمیدهم.
مسئولین حرم مطهر امام راحل به بهانه اینکه امام خمینی(ره) فردی است که بیش از 300 هزار شهید جان خود را تقدیم ایشان کردند و جای دارد که نام و یاد ایشان در بالاترین سطح باشد اقدام به ساخت پرهزینهترین بنای یادمان دنیا کردهاند و در مقابل انتقادات میگویند هر کس هم که نمیتواند این مسائل را تحمل کند یا از حسادت اوست یا از نادانی.(انصاری قائممقام موسسه حفظ و نشر آثار امام خمینی(ره))
اما ما نسل سومیها که حضور امام را آنچنان باید درک نکردهایم بین دوراهی نادانی خودمان و صحبتهای امامگیرکردهایم. چراکه امام در بسیاری از صحبتهای خود مسئولین و روحانیون را دعوت به ساده زیستی میکرد و حتی تا آخر عمر بابرکت خود و در اوج قدرت و مقام، حاضر نشد خانهای بزرگ و گسترده برای خود فراهم کند، حتی حاضر نشد حسینیهای که محل دیدارهای او بود، گچ کاری و رنگآمیزی شود و حالا کدام را باور کنیم؟ حرمی با اینعظمت و شکوه یا ساده زیستی آن دوران؟
ولی بنازم به امام راحل که گویا این روزها را میدید چراکه در جمع سفرا و کارداران دولت جمهوری اسلامیگفت:
«... شما باید به هر سفارتخانه ای که دارید، به جای آن خرجهای طاغوتی که در آن وقت [دوران ننگین پهلوی] می شد، آن مهمانیهای طاغوتی، که همه اش برخلاف اخلاق اسلامی بود، و آن خرجهای دیگری که خود شما هم می دانید که در آن جا می شد، آن مخارج را صرف تبلیغات بکنید و به دنیا بفهمانید که اسلام چطور است... خوف این که ما اگر ساده رفتار کنیم، آنها با آن سفارتخانه های آنها، با آن وضعی که دارند، ما در نظر آنها تحقیر می شویم، این خوف را در خودتان راه ندهید... شما گمان نکنید که اگر چنانچه به طور ساده عمل بکنید و سفارتخانه شما یک جای ساده ای باشد، یک مرکزی باشد که از آن جا علم و دانش و اخلاق صادر شود، شما تحقیر خواهید شد، خیر. این حرف، حرف غرب زده هاست که خیال می کنند ما اگر مثل غرب نباشیم ما تحقیر می شویم... عظمت انسان، به لباس و کلاه و اتومبیل و پارک و امثال آن نیست. انسان یک حقیقتی است که اگر آن حقیقت بروز کند، شرافتمند است، عظمت دارد.... »«صحیفه نو »، م-موعه هنمودهای امام خمینی، ح 362/13 363
اونچیزی که مشخصه این اشرافی گری ها در زندگی امام خمینی اصلاً معنایی نداشته و به تازگی از سوی بعضی از افراد نزدیک به ایشون به رخ کشیده شده که وقتی بیشتر زوم میشویم رد پای سهامداران انقلاب ازجمله حاجی خاطره سادهزیست را میبینیم که آوازه ساده زیستی وی و فرزندان وی گوش فلک را کر کرده است و چشمه اشک را در چشمانمان میجوشاند و اینجاست که باید گفت نوه امام با ساده زیستان بنشست و فرامین امام از یادش رفت!!!
پیام ما نسل سومیها به امام خمینی (ره) : و تو ای امام، اگر نهال این انقلاب به دستان مردان وزنان کاشته شد و با خون 300 هزار شهید آبیاری شد جدای از سخنان ملکوتی و عرشی تو، ساده زیستی و همزیستی با مردمانت تو را در دلهای مظلومین دنیا جا نهاد و این جایگاه در دلهای ما ماندگار است و هرگز با اشرافی گری نزدیکان به شما از بین نخواهد رفت چراکه می دانیم روح ملکوتی تو از این اشرافی گری ها وقتی سفره بسیاری از مردم این کشور خالیست، در عذاب است...
پ,ن: سه سال پیش موقع اذان صبح وقتی برای زیارت به حرم امام خمینی (ره) رفتم عده ای از مردم را دیدم که بخاطر وضع مالی کم پناهنده حرم امام شده بودند و فرش های جلوی درب حرم رو به دور خودشون پیچونده بودند تا از سرمای شب در امان بمونند. این صحنه خیلی برام درد آور بود که چرا برای حرم امامی که مدام حرف از مردم مظلوم و فقیر می زد این همه سرمایه خرج میشه اما درست جلوی درب حرم یه عده فقیر مجبورن فرش های حرم رو به دور خودشون بپیچونن تا از سرما نمیرند و من درک کردم که واقعاً این آرمان های امام ما نبود...
صفحه قبل 1 صفحه بعد