چند روزی است دارم با خودم فکر میکنم این اقای هاشم برای انقلاب چکار کرده است مگه ملاک حال نیست افراد نیست
یاد جمله ی یه ادمی افتادم که به حمایت از اقای اکبر شاه می گفت به قول رهبرتون کل هزینه ی جنگو ایشون
دادن از سال 59 تا 68 یی دیگه در مجلس گفت برادر درست ایشون کل هزینه ی جنگو دادن ولی بچه هاشون
100 برابر اون پول را خوردن مگه میشه پرونده ی فسادی باشه و نام پسران رفسنجانی مخصوصا اقا مهدی توش
نباشه چی بگم دلم پره پرونده نفت ، کرسنت ، رشوه شرکت خارجی استارت اویل به اقازاده ، استفاده از رانت دولتی
در تبلیغ از اکبر شاه و.....................................
پ ،ن : این خانواده به خاطر خرج های پدرشون تو انقلاب ، انقلاب را برای باباشون میدونند در حالی که سنان ابن انس
هم زمان امام علی انقلاب کرد
علیکم به فراگرفتن سواد رسانهای، روزنامه شرق (غرب) روز پنجشنبه 27 تیر ماه در اقدامی عجیب روز وفات حضرت خدیجه(س) رو به عنوان روز ولادت ایشون در صفحه نخست نوشت و تبریک گفت! حالا تقویمی که روزنامه شرق داره از کدوم کشور دنیاست خدا خودش میدونه.
با توجه به مطلبی که در خصوص وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها در تیتر روزنامه شرق، به نظر میرسه این کار عمدی بوده و به یکی از دلایل زیر:
- توی چشم و اذهان اومدن روزنامه و تقویت حیاتش در اذهان.
- انتشار و به چشم اومدن تیتر دلخواهشون از سخنرانی رئیسجمهور منتخب با تاکید بر تساهل سیاسی.
- دهن کجی به این مناسبت.
- و یک نکته اصلی دیگه اینکه با توجه به سابقه نچندان خوب و توهین هایی که قبلا از طرف روزنامه شرق (غرب) شکل گرفته شاید خواستن اذهان مردم رو بسنجند که آیا در برابر توهین به مذهب مردم باز هم مردم واکنشی از خودشون نشون خواهند داد و اگر واکنشی ندیدند بروند به دنبال توهین اصلی. درست کاری که هرچندسال اسرائیل و کشورهای ضد اسلامی انجام می دهند که نمونه اون هم این بود که اسرائیل دوباره سال گذشته قرآن را آتش زد و برخلاف سال های گذشته فقط مردم پاکستان تظاهرات کردند.
درج سوتیهای فاحش و جذاب در رسانههای یکی از تکنیکهای زرد رسانههاست که با هدف جذب مخاطببیطرف صورت میگیره. کاری که بیبیسی هم زیاد انجام میده و خوب زمینه گل به خودی زدن را توسط همین ماها! فراهم میکنه. یک سوتی در تیتر و خبر میده و زمینه بازبینی بقیه اخبارش توسط مخاطبانی که صرفا اومدن تامثلا سوتی را ببینن فراهم میکنه. مثلا اگر روز پنجشنبه این به ظاهر سوتی را شرق نمیداد، آیا این حجم از بازدید و تیتر شدن و به چشم اومدن براش اتفاق میافتاد؟
پ,ن: من که مدت هاست دارم میگم اسم این روزنامه باید بشه غرب نه شرق.
فریبا داودی مهاجر مشاور سابق آقای خاتمی در مرکز مطالعات و تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری و مشاور وزیر علوم و مشاور وزیر ارشاد اسلامی دولت اصلاحات که اکنون به یکی از مخالفان جمهوری اسلامی ایران در واشنگتن تبدیل شده است و در جلوی دوربین برنامه پارازیت کشف حجاب کرد، امروز مدعیست مسئولان و فعالان فرهنگی ایران در موضوع حجاب و ساپورت دچار پارانویا شده اند.
داودی مهاجر در مقاله ای در سایت ضد انقلاب خودنویس به مطلب نگرانی معبر سایبری فندرسک از موضوع ساپورت و عدم توجه مسئولین اشاره می کند و می نویسد: "سایت «معبر سایبری همراه رهبر» هم، یکی از بزرگترین مصیبتهای امت اسلامی را لباس نازک دختران مسلمان میداند که حجم و رنگ و بدن آنها معلوم است و به خاطر کوتاه بودن و باز بودن باعث میشود بعضی اجزا بدن نمایان شود و تنگی لباس ها حجم بدن دختران را بیرون میاندازد. در این میان چیزی که قلب نویسنده را به تعبیر خودش به درد آورده و جریحهدار کرده، شدت استقبال بسیاری از زنان مسلمان از این لباسهای زشت است، و اینکه آنها در مقابل محارمشان و زنان دیگر به پوشیدن این لباسها افتخار میکنند!"
در ادامه داودی مهاجر وضعیت کنونی ایران را با کشور هایی همچون کره شمالی مقایسه می کند که در آن مردم باید لباس هایی متحد الشکل که دولت به آنها دستور می دهد بپوشند. اما انگار داودی مهاجر دچار آلزایمر شده و تاریخ کشور را از یاد برده است، آن زمان که برده سرسپرده، رضا شاه پهلوی قانون کشف حجاب را عملی کرد و لباس های متحد الشکل بر تن مردان و زنان کشور پوشاند تا جایی که چادر ها را به زور از سر زنان می کشید و کلاه مردان را از کلاه پهلوی به کلاه شاپویی مطابق دستور اربابان خود تغییر داد و داودی مهاجر آنرا نظام کمونیستی نمی داند اما نظامی که 98درصد مردم به آن و قانون اسلامی آن رأی داده اند را نظام کمونیستی می داند. نظامی که در بحث پوشش مردم را آزاد گذاشته است و فقط با پوشش هایی که با قانون اسلامی کشور منافات دارد برخورد می کند.
داودی مهاجر در این مقاله به روشنگری معبر سایبری فندرسک در خصوص فرناز عبدلی، طراح مد که با سازمانهای جاسوسی دشمن به ویژه سرویس جاسوسی آلمان و عناصر ضد انقلاب در ارتباط می باشد اشاره می کند و آن را پارانویای می داند که تبدیل به یک هراس گسترده اجتماعی در ایران شده است. این طرز تفکر از طرف شخصی بیان می شود که داماد وی پس از افشای خیانت های خود بر علیه نظام و همکاری با دشمنان قسم خورده جمهوری اسلامی از ایران فرار می کند به عنصری ضد انقلاب در آمریکا تبدیل شده و همکاری هایش با سازمان های جاسوسی و سنای آمریکار را کتمان نمی کند و همین موضوع کاملاً نشان می دهد که در واقع چه کسی دچار پارانویا شده است.
از طرفی نقش خود خانم داودی مهاجر به عنوان یک جاسوس و ضد انقلاب را نمی توان نادیده گرفت. فردی که از یک خانواده بی حجاب بیرون آمده و خود را انسانی مذهبی و مقید نشان می دهد و وقتی بخاطر خوش خدمتی هایش در آمریکا پناهنده می شود دلیل پست ها و مقام هایش را تغییر قانون اساسی ایران بیان می کند، کاملاً نشان می دهد که تمام این اهداف به چه منظور و برای چه کسانی بوده است.
برای مشاهده مقاله داودی مهاجر در سایت خودنویس اینجا کلیک کنید.
نکته : جالب است که یک بدحجاب در آنسوی دنیا صدای معبر را شنید اما مدعیان در خاک خودمان صدای معبر را هنــــــــوز نشنیده اند.
یکی از بزرگترین مصیبتهایی که امت اسلامی به آن دچار شده است سهل انگاری بسیاری از زنان و دختران مسلمان در پوشیدن لباسهایی مانند لباسهای نازک میباشد که بدن را نمیپوشانند و حجم و رنگ بدن را ظاهر میکند، و یا به خاطر کوتاه بودن، یا باز بودن این لباسها، باعث میشود که بعضی از اجزاء بدن نمایان شود، و یا تنگی آنها حجم بدن را نمایان میسازد. با نظری گذرا به فروشگاههای لباس زنانه حجم مصیبتی را که امت، امروزه به خاطر غریب بودن دین، بدان دچار آن شدهاند برای ما مشخص میشود.
به خدا قسم که اشک در چشمان هر مسلمان با غیرتی خشک میشود و به زبان حال میگوید: آیا این لباس شرمآورشایسته بانوان پاکدامن ایران اسلامی است؟ در این میان چیزی که قلب را به درد میآورد و جریحهدار میکند،شدت استقبال بسیاری از زنان مسلمان از این لباسهای زشت میباشد، و اینکه آنها در مقابل محارمشان و زنان دیگر به پوشیدن این لباسها افتخار میکنند!
توضیحات در ادامه مطلب ...
بی شک استاد شجریان را می توان به عنوان یکی از بهترین خوانندگان موسیقی سنتی ایران نام برد که بارها صدای وی را از رسانه ملی مخصوصاً در هنگام اذان مغرب ماه مبارک با نوای ربنایش شنیده ایم. ربنایی که بعد ازسال 88 و حمایت استاد شجریان از جریان فتنه و بازی کردن در زمین دشمن و به درخواست خودش پس از بارها توهین به ملت شریف ایران اسلامی دیگر از رسانه ملی پخش نشد.
حالا عده ای که در طول زندگی شان یک روز هم روزه نگرفته اند دلشان برای ربنای شجریان تنگ شده است و مدام از این دلتنگی حرف می زنند و بعضی ها هم به خاطر عدم پخش ربنای شجریان دیگر روزه نمی گیرند!!!
اما از آقای شجریان باید پرسید استاد گرامی آیا شما تابحال حتی برای یک مرتبه معنی ربنایی که خوانده اید رامطالعه کرده اید؟ همان ربنایی که در معنی آن می خوانیم : بارالها، دل های ما را به باطل میل مده پس از آنکه به حق هدایت فرمودی و به ما از لطف خویش اجر کامل عطا فرما که همانا تویی بخشنده بی عوض و منت.
باتوجه به شواهد استاد شجریان حتی یک بار هم معنی ربنا را مطالعه نکرده اند وگرنه چرا در آغوش مجریان زننامحرم و بدنام شبکه های مبتذل خارج از کشور عکس یادگاری می گیرد و یا در شبکه ی های ضد دین مانند BBC که بارها بر علیه دین و قرآن و ائمه ما توطئه کرده اند حضور فعال دارد؟ آیا هدایتی که شما در ربنا خوانده اید آنان هستند؟
بی اعتنایی استاد شجریان به اسلام و قرآن را در این جمله ایشان می توانیم درک کنیم : «اینها هرگز با هنر کنار نمیآیند، هرگز و هرگز!!! همچنان که در طول 1400 سال با هنر کنار نیامدن، باز هم نخواهند آمد...»
نظر ناخدای انقلاب در خصوص ربنای استاد شجریان : آن «ربّنا» هایى که شجریان خوانده و در ماه رمضان قبل از اذان مغرب مىگذارند، یک کار هنرى است؛ یک کار حالى نیست؛ مناسب نیست که بعد از اذان، کسى بخواهد آنطور چیزى را بگذارد؛ نه، بعد از اذان، به نظرم مىرسد که همین صداى معمولىِ مسجدىِ ما بهتر و مناسبتر باشد.
پ,ن : وقتی کسی حرفی رو میزنه که خودش اون حرف رو قبول نداره در واقع دروغ گفته و طرف مقابل رو مسخره خودش کرده.
به قول گفتنی رطب خورده منع رطب نمیکند